براساس گزارشهایی که در رسانههای گوناگون منتشر شد، از این درختها صداهای عجیب و وحشتآوری به گوش میرسید که باعث وحشت ساکنان و گردشگرانی میشد که از آن منطقه عبور میکردند.
میگویند این صداها که شبیه جیغ بوده، بهمحض تاریکشدن هوا به گوش میرسیده و باعث شده بود گردشگران از این منطقهی توریستی فراری شوند.
این منطقهی گردشگری در جادهای قرار دارد که به سمت کوههای بینالود و روستای مغان و غار آن منتهی میشود. این کوهها به نام کوههای خلج شهرت دارند.
برخی از ساکنان، این صداهای وحشتآور را از ملخهایی میدانستند که به این منطقه هجوم آورده بودند و شبها به درختان پناه میبردند.
ظاهراً صداهایی که از درختان این منطقه به گوش میرسیده، هیچ شباهتی به صدای جیرجیرک نداشته و صدای باد هم نبوده است، چون در وضعیتی که حتی برگ درختان هم بهدلیل باد تکان نمیخورده، این صداها به گوش میرسیده است. اما در لابهلای درختان و همچنین علفزارهای اطراف آن میشد آثار هجوم ملخها را مشاهده کرد.
شاید این اتفاق دیگر رخ نداده باشد. اما میشود این صداها را نماد جیغ درختها بدانیم؛ جیغی در اعتراض به آسیبهایی که داریم به محیط زیست و از جمله درختها وارد میکنیم.
هنوز دیر نیست، هنوز میتوانیم با درختها و دیگر موجودات جهان مهربانتر باشیم و به هر بهانهای به گوشهای از محیط زیستمان آسیب نزنیم. اینطوری میتوانیم به جای شنیدن صدای جیغ، شاهد لبخند درختها، طبیعت و آفرینندهی جهان باشیم.